bimemoj بستری است برای درج دل نوشته ها و دغدغه ها،به امید مثمر ثمر بودنشان انشاالله
| ||
کمی دیرتر... کتاب بسیار خوبی است که به دوستان توصیه می کنم از خواندن آن دریغ نکنن. چرا که وقتی خود را جای هر یک از شخصیتهای داستان قرار می دهی واقعا بین دوراهی قرار میگیری که اگر این اتفاق روزی برای من رخ دهد آن موقع عکس العملم چطور خواهد بود نکنه خسرالدنیا و الاخرت بشم بارها در طول نوشتن این رمان دچار تردید و دودلی شدم. یک دلم میگفت: بیا و از خیر این کار بگذر و برای خودت دشمن تراشی نکن. عقل هم چیز خوبی است! مثل مگس بر روی زخم ها و عفونت ها ننشین! خوبی ها را ببین. دل دیگرم میگفت: نویسنده باید آینه باشد. آینه اگر زشتی ها را بپوشاند و فقط زیبایی ها را نشان دهد که دیگر آینه نیست … سرت را درد آوردم ولی دوست داشتم بدونی که در طول این کار با خودم چه دست و پنجه هایی نرم کردم … به خودم گفتم عموم کسانی که پیش از این تقدیر و تحسینت میکردند، بعد از انتشار این کار، ممکنه تقبیح و نکوهشت کنند.” [ دوشنبه 91/6/13 ] [ 12:44 عصر ] [ میثم57 ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |